۱۷ آذر ۹۲ ، ۱۴:۱۷
قافله عشق ...
یاران! این قافله، قافله ی عشق است
و این راه که به سرزمین طف در کرانه ی فرات می رسد، راه تاریخ است.
و هر بامداد این بانگ از آسمان می رسد که:
الرّحیل،الرّحیل
از رحمت خدا دور است که این باب شیدایی را بر مشتاقان لقای خویش ببندد.
این دعوت فَیَضانی است که علی الدّوام، زمینیان را به سوی آسمان می کشد و ...
بدان که سینه ی تو نیز آسمانی لایتناهی است با قلبی که در آن،
چشمه ی خورشید می جوشد
و گوش کن که چه خوش ترنّمی دارد در تپیدن :
حسین حسین حسین حسین
نمی تپد،
حسین حسین
میکند.
"برگرفته از کتاب فتح خون"
۹۲/۰۹/۱۷
شاید آرام تــر می شدم
فقــط و فقـــط…
اگر میدانستی
حرفهایم به همین راحتی که می خوانی
نوشته نشده اند !!!
"بروزمـــــــــ "
التماس دعا
یازهراکربـــــــ بلا ان شاء الله