۰۳ دی ۹۲ ، ۲۳:۰۵
طلسم شیطان ترس از مرگ است ...
راز قربت را، یاران
در قربان گاه بر سرهای بریده فاش می کنند
و میان ما و حسین همین خون فاصله است.
میان حسین و یاران نیز همان خون فاصله بود
و جز خون ...
بگذار بگویم که طلسم شیطان ترس از مرگ است
و این طلسم نیز جز در میدان جنگ نمی شکند.
مردان حق را خوفی از غیر خدا نیست و این سخن را اگر
در میدان کربلاییِ جنگ نیازمایند، چیست جز لَعقی بر زبان ؟؟؟
اما ای دهر!
اگر رسم بر این است که صبر را جز در برابر رنج نمی بخشند
و رضای او نیز در صبر است، پس این سرِ ما و تیغِ جفای تو ...
شمربن ذی الجوشن را بیاور و بر سینه ی ما بنشان تا سرمان را از قفا ببرد
و زینب را نیز بدین تماشاگه راز بکشان.
"برگرفته از کتاب فتح خون"
۹۲/۱۰/۰۳
هــوالـنــــور
وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ (یوسف/24)
چون خدا را با بنده عنایت بود،پیروزی بنده را چه نهایت بود،چون خداوند بنده را در حمایت خود دارد دشمن بر وی کی ظفر یابد؟
پیروز بنده ای که خداوند پیوسته به دل او نظر دارد و او را هرگز فرا مخالفت نگذارد.
مصطفی (ص) گفت:
خداوند فرموده چون بدانم که غالب اشتغالِ بنده من به من است خواهش (شهوت) او را در سوال از من و مناجات با من قرار می دهم،وچون بخواهد از یاد من غافل شود،میان او با خودم حائل می شوم که بی بهره نشود!
امام جعفر صادق(ع) فرمود:
برهانِ حق جمالِ نبوت و نورِ علم و حکمت بود که خداوند در دل یوسف نهاد و فرمود : آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا تا به نور ضیاء آن ، راه راست و حق بدید و از نا پسند بازگشت و به پسند حق رسید، یعنی نه خود رسید که رسانیدند! نه خود دید که نمودند
*خواجه عبدالله انصاری*