"شهید حاج عبدالمهدی مغفوری"
"محو روضه امام حسین علیه السلام"
هر هفته توی خونه روضه داشتیم. وقتی آقا شروع میکرد به خوندن،
تا اسم امام حسین میومد حاجی رو میدیدی که اشکش جاری شده.
حال عجیبی میشد توی روضه امام حسین، انگار توی عالم دیگه ای سیر میکرد.
یه بار وسط روضه مصطفی رفته بود بشینه روی پاش؛
متوجه بچه نشده بود، انگار ندیده بودش.
گریه کنون اومد پیش من و گفت:"بابا منو دوست نداره،هرچی گفتم جوابمو نداد."
روضه که تموم شد گفتم:"حاجی! مصطفی اینطوری میگه."
با تعجب گفت:"خدا شاهده نه من کسی رو دیدم نه صدایی شنیدم."
از بس محو روضه بود ...
راوی: همسر شهید
.
.
.
سلام امشب به نیابت از شهید مغفوری ...
"السلام علیک یا اباعبدالله"