عـ ـ ـ طـ ـ ـ ش

بـر مـشـامـم نـرسـد بـوی حــــــــرم مــیـمــیـرم ...

عـ ـ ـ طـ ـ ـ ش

بـر مـشـامـم نـرسـد بـوی حــــــــرم مــیـمــیـرم ...

درباره بلاگ
عـ ـ ـ طـ ـ ـ ش
پیوندها

۲۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

۳۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۰۳

راه عـباس شدن «10»

هنرش جنگاوری بود، دشمن از شمشیرش که هیچ، از نگاهش هم واهمه داشت.
اما فرمان امام به جنگ نبود،
عباس باشی و دست به شمشیر نبری؟!
تخصصت جنگیدن باشد وباز تیزی شمشیر،دسته غلاف راببوسد واز خونی سیراب نشود؟
و عباس هیچ نگفت، چون عباس بود، چشم به فرمان حسین
اَلمُطیعُ للهِ وَ لِرَسولِه وَ لِاَمیرِالمُؤمِنینَ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ
چه سخت است عباس باشی، با این حال ساقی بشوی ...
عباس را برای جنگ آفریده اند اما هروقت حسین فرمان دهد، ولی حسین دراین شرایط
از او جنگ نخواسته است، از او آب می خواهد.
و امروز هنگامه سختی است، فصل تشنگی، وقت سقا شدن عمو!
این همه خشم در بازوان را جز در راه سقایت کودکان خرج مکن!
حسین این را از تو خواسته است، همین را.
باید همه در سلام به تو این را آشکارا بفهمند که مطیع بودی،
حرکت در آن مسیر که حسین از تو میخواهد.
.
اگر امام سخن بگوید و مامومان هم همان را در دل قبول داشته باشند،
ولایت مدار بودن سخت نیست.زیرا آنچه عقل همه حکم کرده است،
امام نیز گفته است. چه بسا به خاطر دلشان تبعیت کنند.
اما شاخص و معیار ولایت مداری، آن وقتی است که امام حرفی بزند بر خلاف
همه معادلات ذهنی مامومان؛ اینجا که حکم دل با حکم ولی خدا دوتا است،
اینجا محل امتحان است.
امام سخن از رفتن میگوید و همه مامومان (ماموم نماها) سخن دیگری!
راحت ترین جا برای تشخیص ولایت مداری همین جاست
و سکوت، بالاترین گفتاری است که می تواند مطیع بودن را نشان دهد.
تبعیت بی چون و چرا .
یک لحظه از حسین جدا نشو تا راه زندگی ولایت مدارانه را با تو بهتر بیاموزیم،
خود را به ما بهتر نشان ده که ما از حرکات صامت تو درس ها را خواهیم گرفت،
درس اطاعت بی قید و شرط (المطیع لله)
جایی که حسین هست همه باید صامت باشند و گوش فرا دهند این قرآن ناطق را:
"وَ اِذَا قُرِئَ القُرآنُ فَاستَمِعوا لَهُ وَاَنصِتُوا لَعَلَّکُم تُرحَمونَ" (اعراف/204)
.
این که هنر و تخصصت چیست خیلی مهم نیست،
این که اولویت تو چه باشد هم در اینجا خیلی مهم نیست،
باید ببینی چه از تو می خواهند؟ بگو چه باید بیاورم نه اینکه چه دارم!
اولویت سلحشوری، جنگاوری و پهلوانی کنار میرود با یک گوشه چشم امام!
اولویت "تو" مهم نیست، اولویت "امام" را ببین!
همیشه دعوا سر اولویت است و همه کارها رنگی از انتخاب و تصمیم میگیرد
و گاه ساده ترین کارها مهم میشوند و گاه مهم ترین اولویت ها بی مقدار!
اولویت امام سقا شدن است؟ باشد.
گاه صدای قدم زدن بالاترین ذکر میشود ... اگر امام بگوید.
گاه این کار از خواندن قرآن هم بالاتر است،
چون این عمل به قرآن است : تلاوت قرآن ناطق.
شب عاشورا کمتر توانست قرآن بخواند ولی بی شک ذکرش در عرش،
سرود فرشتگان بود. از صدای ذکرهای او دل دشمن می لرزید.
و همان ذکر، نرم ترین ترنم لالایی بود برای گوش کودکان حرم.
صدای گام های عباس که به فرمان امام اطراف خیمه ها قدم میزد و آرامش در دل
دوستان و ترس در دل دشمنان می ریخت،
از هر ذکری بالاتر بود، چرا که "امام" فرموده بود.

.
.
ادامه دارد .............
عـــطـش ...
۲۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۴۶

بـده پـنـاهـم ...

دلـم گـرفـتـه ...

دل من از عالـم و آدم گـرفـتـه

بـده پـنـاهـم ...

نـوکـرت بـهـونـه حـرم گـرفـتـه

اللهـم ارزقـنـا حــــرم ...

عـــطـش ...
۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۰۳

راه عـباس شدن «9»

اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا العَبدُ الصَّالِحُ اَلمُطیعُ للهِ وَ لِرَسولِه وَ لِاَمیرِالمُؤمِنینَ
وَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ صلّی اللهُ عَلَیهِم وَسَلَّم ...
راز مطیع خدا بودن، عبد بودن است،
و راه رشد درمسیر عبودیت، رسیدن به صلاح و همه این مراتب با عمل دراین مسیر
به دست می آید، و عمل بدون اطاعت حاصل نمیشود.
کسی که مطیع خدا و رسول شد، صالح میشود
و کسی که صالح شد، شیرینی عبد بودن را احساس میکند.
نسبت عمل صالح با صفات و ذات انسان:
عمل صالح (المطیع لله) بر روی صفات انسان (الصالح) مؤثر است
و صفات (الصالح) بر روی ذات انسان (العبد)
و این سه، حلقه وار در یکدیگر مؤثرند. برای رسیدن به مقام عبودیت باید صالح بودن
و صلاح به عمل صالح داشت که تجلی اش اطاعت از خدا و رسول است.
.
تو طلایه دار کاروان کربلا هستی، نه اصلا تو طلایه دار عالمینی،
ولی در تصویر شگفت کاروان اسرا هم علم دار تو بودی.
سر تو از همه جلوتر سینه دشمن را می شکافت!
در وصف پیشانی زخمی ات این گونه نوشته اند:"بین عینیه من اثر السجود"
نشان سجده در پیشانی داشتی، نشان بندگی.
در پیشانی تو نشان سجده می تابید؛
و تو در پیشانی کاروان ساجدان، نماینده این عبادت بودی.
در پیشانی زیارتت هم ردپای خدا بر پیشانی داری!
اطاعت را ازخدا و رسول تا امیرالمؤمنین،امام حسن و امام حسین علیهم السلام
پیش بردن و تا کربلا رساندن استقامتی عباسی می خواهد:
"المطیع لله ..." تا ... "والحسین"
عبادت و اطاعت با صبر معنا خواهد شد، همیشه صبر در کنار نماز بوده:
وَاستَعینوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاةِ ... (البقره / 153 _ 45)
.
در پیشانی فراخت اثر سجده بود، مثل ماهی پیدا بود، اصلا ماه در خورشیدچهره ات
تلاقی داشت، چنان که امام صادق فرمودند: "کان بین عینیه اثر السجود"
همه اصحاب عاشورا اهل سجده بودند حتی در آخرین لحظات ودر اوج سجده ها،
آن سجده طولانی در گودال ...
اباالفضل نماینده و علم دار این قافله است ...
.
.
ادامه دارد ...........
عـــطـش ...
۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۲۱

راه عـباس شدن «8»

آن قدر زیبا هستی که تورا قمربنی هاشم لقب میدهند، ماه خاندان بنی هاشم.

اما صبر کن ! تو از این زیباتری، زیباتر از این جلوه گری کن،

چنان که امام صادق علیه السلام توصیفت کرد، نقاب از چهره بردار!!!

تو بنده شایسته ی خدایی، دیگر برای اثبات زیبایی ات نیازی به ماه پاره بودن نداری!

محمد مصطفی صلی الله علیه وآله هم که باشی،

رسول بودنت آن قدر دل ربایی نمیکند که عبد بودنت ...

مگر در تشهد هر روزه نمازها این حقیقت جریان ندارد؟

اول او را به زیور عبد می ستاییم بعداز آن شهادت به رسول بودنش ...

نور عبد بودنت همه چشم ها را خیره کرده است، بر زندگی تیره دل های ماهم بتاب!

اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا العَبدُ الصَّالِحُ ...

همه در کربلا با حسین اعتبار میگیرند،

او "اباعبدالله" است و همه عاشوراییان به اعتبار پدر بندگان بودنش(اباعبدالله)

فرزند اویند، چرا که همه خود را به ساحت عبد خدا شدن رسانده اند.

و هنوز این در برای کسانی که عزم بنده شدن داشته باشند، باز است.

تا حسین پدر آنها شود و آنها فرزند حسین.

و هرچه نسبت عبد بیشتر شود، قرب و نزدیکی با حسین بیشتر؛

تا رسیدن به مقام قرب به واسطه صلاح و پاکی دل،

به رمز عبد صالح رسیدن و عباس شدن:

 اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا العَبدُ الصَّالِحُ ...

و این است راز نزدیکی عباس به حسین، "عبد صالح" به "اباعبدالله"

همه کربلاییان را به مدال افتخار عبد بودن می ستایند،

از حسین ابا"عبد"الله ......... تا عباس"عبد"صالح

.

کربلا مجمع خاک ساران و بندگان است،

همه در گودال مقتل خویش شکسته اند ...

"در این سرا شکسته دلی می خرند و بس     

                              بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است"

عُجب و کبر و غرور و منیّت را به حریم کربلا راهی نیست

هرکه باشی باید خاک شوی تا حسینی شوی.

تـربـت کـــربــلایـمان کـن ...

.

.

ادامه دارد .............


عـــطـش ...
۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۴۷

السلام علیک یا عـقـیله بنی هاشم ...

هر گدایی برسد لطف که دارد امّا
         به گدایان برادر نظرش بیشتر است ...


عـــطـش ...
۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۲۴

سـلام باباجـان ...

  السـلام ای امـام ، آقــاجـان

                   یـا ابـانـا ، سـلام بـابـاجـان ...


عـــطـش ...
۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۱۳

درود بر پـدرم ...

 درود بر پـدرم ، از همان طفولیـتـم   

                 برای روضه ات ازمن همیشه کارکشید ...

 برای اینکه مـرا عاقبت به خیر کند  

                 مـرا به دست تو دادو خودش کنار کشید ...

 .

 .

 .

  شادی روح شهدا و اموات

  مخصوصا پدران آسمانی صلوات ...

  اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

عـــطـش ...
۲۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۴۷

ایـوان نـجــف ...

   ای خدا حبّ علی اهل تـمـنا را بـس

                از دو دنیای تو، ایـوان نجـف ما را بـس ...

عـــطـش ...
۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۳۱

سلام بر کودک رباب ...

قافله آماده میشود

کم کم آخرین سرباز هم رسید ...

"حضرت علی اصغر"

شش ماه تا محرم ...

خود را برسانیم به قافله ...

 

التماس دعا

عـــطـش ...
۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۱۴

صلی الله علیک یا جوادالائمه ...

  پس زائر یاریم ، توکلت علی الله

           ما عبد نگاریم ، توکلت علی الله

عـــطـش ...
۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۹

"اللهم عجل لولیک الفرج"

الــهـی بــمــیــرم

اگــر حـجـاب آمــدنـت مـن هـســتـم ...

عـــطـش ...
۱۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۱۵

راه عـباس شدن «7»

حَتّی یَحکُمَ اللهُ وَهُو خَیرُالحاکِمینَ فَمَعکُم مَعَکُم لامَعَ عَدُوّکُم اِنّی بِکُم وبِایابِکُم

مِنَ المُومنینَ وَبِمَن خالَفَکُم وَقَتَلکُم مِنَ الکافِرینَ ....

لحن این فرازها، رنگ و بویی از جامعه کبیره دارد.

همین قدر فهمیده میشود که عباس "تالی تلو" امام معصوم است ... همین!

آید به جهان اگر حسین دگری          زنهار برادری چو عباس آید

راه عباس شدن باز است،

ولی هیچ کس عباس نمیشود .....

روایتی که محقق عالی قدر سیدمحمدعلی شاه عبدالعظیمی نقل کرده و برمی آیدکه

قمر بنی هاشم مقاماتی شبیه مراتب معصومین برخوردار است.

روایت شده که چون امام سجاد علیه السلام بعداز واقعه کربلا برای دفن آن پیکرها

حضور یافت، به بنی اسد اجازه عنایت کرد تا آن اجساد مطهر را به خاک بسپارند

وتنها پیکر سیدالشهدا و عمویش را استثنا کرد و اظهار داشتند که خود به تنهایی به دفن

آنها خواهند پرداخت و فرمودند: با من کسانی هستند که یاری ام دهند.

واضح است که امام را باید امام، غسل و کفن نمایند،

ولی سوال اینجاست که چه حقیقت و سری است که عمو را هم .......

همه این ها سخنان امام صادق علیه السلام است،

ماهم ایمان داریم به بازگشتنش. باز میگردد در داستان رجعت.

اِنّی بِکُم وَ بِایابِکُم مِنَ المومنین ...

"تو می آیی، شهیدان باز میگردند      و آوینی روایت می کند فتح نهایی را"

ان شاءالله ...

.

قَتَلَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتکُم بِالاَیدی وَالاَلسُن ....

کشتن با دست را فهمیده بودیم، با سلاح و با شمشیر؛

اما با زبان چگونه میتوان کسی را کشت؟؟؟

این را از اهل روضه باید پرسید که میگویند عباس در روز تاسوعا مرد،

ولی در روز عاشورا شهید شد.

امان از قصه امان نامه شمر ........

.

به همان نسبت که کشتن دو گونه است(با دست و با زبان : بالایدی و السن)

یاری هم دو گونه است:

1 یاری با دست (بالبنان)

2 یاری با زبان (بالبیان)

.

.

ادامه دارد ..............

عـــطـش ...
۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۴۶

راه عـباس شدن «6»

جِئتُکَ یَابنَ اَمیرِالمُؤمنینَ وافِداً اِلَیکُم وَقَلبی مُسَلِّمٌ لَکُم وَتابِعٌ وَاَنَا لَکُم تابِع ....

اقرار کن آمدنت را !!! بگو برای چه آمده ای ...

من لایق لقای خدا نیستم ولی            باز آمدم، امید که آماده ام کنی

هرچند آمدنم هم جذبه ی نگاهت بود و با پای خودم نیامدم،

ولی این راهم بگو که هرطور بود خود را به تو رساندم، نگذار تشنه برگردم، ســاقـی!

ای "پسر علی" که نام پدرت قفل شکن این زیارت نامه است!

عَلَیکَ یَابنَ امیرالمؤمنین ، جئتُکَ یَابنَ امیرالمؤمنین

السّلام علیک یا ابالفضل العبّاس بن امیرالمؤمنین ...

ما هرکجا کم بیاوریم نام پدرت را بهانه میکنیم،

در سخت ترین سختی ها یک "یاعلی" بن بست ها را باز میکند.

در حریم توهم با بیان امام صادق علیه السلام با تو سخن میگوییم،گاه گاه نام زلال پدرت،

جان خشکمان را طراوت می بخشد تابدانیم در مقابل که هستیم .

حتی عباس هم که باشی، 

در اوج مشکل گشایی ات می شود برای تو کاری کرد وبه تو کمک رساند.

آن چنان که امام صادق علیه السلام در زیارت عمویشان عباس به ما یاد داده اند این فراز را:

"وَ نُصرَتی لَکُم مُعَدَّةُ"

برادر عباس هم یاری می خواست.

"هل من ناصر ینصرنی" که یادمان هست!

"لبیک داعی الله ان کان لم یجبک بدنی عند استغاثتک و لسانی عند استنصارک"

در  زیارتش این گونه لبیک گفتیم و سپس عرضه می داریم:

"و قد اجابک قلبی و سمعی و بصری ..."

او تشنه ی لبیک بود

به ما بیاموز راه لبیک را ...

هنوز در زیارت سیدالشهدا نیز به دنبال یار می گردند:

"وَ نُصرَتی لَکُم مُعَدَّةُ حَتّی یُحییَکُمُ الله لِدینِه وَ یَبعَثَکُم

وَ قَلبی لَکُم مُؤمِنُ وَ رَأیی لَکُم تَبَعُ وَ نُصرَتی لَکُم مُعَدَّةُ حَتّی یُحیِیَ اللهُ تَعالی دینَهُ بِکُم"

برادر عباس هم یاری می خواست،

پدرش نیز،

پدرش علی علیه السلام راه کمک را زیبا بیان فرمود:

"أعِینُونی بِوَرَعٍ وَ اجتِهادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَداد" (نهج البلاغه/نامه45)

لیکن مرا یاری کنید به پارسایی_درپارسایی_ و کوشیدن و پاک دامنی و درستی ورزیدن.

راه یاری علی و اولاد علی علیه السلام مشخص شد:

با پرهیزکاری و تلاش فراوان و پاک دامنی و راستی ...


توهم می توانی یار باشی 

توهم می توانی یاری کنی، فقط باید بگردی ببینی کدام کار روی زمین مانده

که اگر عباس بود نمی گذاشت آن کار روی زمین بماند.


جایی برای تأمل ...

.......

.......

.......


زیاد نگردید! خودشان نشانه داده اند.

امام صادق علیه السلام فرمودند:

اگر منِ امام صادق، زمان مهدی را درک کنم خادم بارگاهش می شوم.

خادم آستان مهدی شدن امامِ صادق علیه السلام ؟؟؟؟؟

امام صادق خودشان امام بودند،اما امام زمانِ خودشان.

اگر امام صادق در زمان امامِ زمانِ ما باشد خود ماموم است.

شاید راز لطیف این روایت_جدا از دلبری امام زمان برای همه خصوصا اهل بیت_

همین نکته باشد:

"شـنـاخــت امــام زمــان حــیّ "

عباس که جای خود دارد؛ امامِ زمانِ امام حسین هم در زمان امام حسن،

امام حسن علیه السلام است.

و آن زمان که امام حسن امام است،حسین علیه السلام ماموم است وبهترین ماموم.

این همان یاری عباس است که می شود به او کرد،

همان که در سال 61 خود به آن عمل کرد:


" شــنـاخـت امــام زمــانـش و اطــاعــت از او "

.

.

ادامه دارد ...........

عـــطـش ...
۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۴۵

راه عـباس شدن «5»

لَعَنَ اللهُ مَن قَتَلَکَ و لَعَنَ الله مَن جَهِلَ حَقّکَ وَستَخَفَّ بِحُرمَتِکَ و ....

لعنت بر هرکه تورا نشناخت.

عباس معرفتش واجب است ، همه باید اورا بشناسند ...

این هم سخن امام صادق علیه السلام است در زیارت عمویش:لَعَنَ الله مَن جَهِلَ حَقّکَ

عباس را باید شناخت . بدون شناخت او و حقش نمیتوان به فلاح رسید.

این جهل، لعنت شده ی امام صادق است. باید عباس شناس شد، بـایـد ...

.

عباس ناشناسان چه کسانی بودند که این قدر مورد لعن قرار گرفته اند؟

اصلا روند قاتل عباس شدن چگونه است؟ آیا سبک زندگی خاصی را طی میکند؟

.

آیة الکرسی ... چرا راه دور برویم؟!

ومن یکفر بالطاغوت

و یؤمن بالله

اول: روی گردانی از طاغوت

دوم: ایمان به خدا

رد ظلمت برای درک نور

همیشه دقت در تقدم ها و اولویت ها برای مسافر یک سیر، قابل توجه است.

این که شروع حرکت از کجاست؟!

و الا سیر حرکت ابتر خواهد ماند ...

.

محبت امام حسین علیه السلام تنها محبتی است که نمیشود

هم او را دوست داشت و هم دشمنانش را.

برای درک همین موضوع کلی روضه ی جگرسوز گذاشته اند جلوی چشم هایت

تا معنی لعن را بهتر بفهمی.

روضه یعنی نشان دادن تصویر اصلی دشمنان امام و آثار فجیع آنها،

تا راحت تر این بغض مقدس به بار بنشیند ...

این جا نیز درمسیر زیارت باید بیزاری را ازدشمنان نشان داد،

تا آخرین فرازها لعن وسیله ای است که زائر نباید زمین بگذارد،

تا آخرین فرازها که باز بویی از نفرت دارد، نفرت از زشتی ها ...

فَلَعَنَ الله اُمَّة قَتَلَتکَ وَلَعَنَ اللهُ اُمَّة ظَلَمَتکَ وَلَعَنَ اللهُ اُمَّة استَحَلَّت مِنکَ المَحارمَ

وَ انتَهَکَت فیکَ حُرمَةَ الاِسلامِ ...

خدا لعنت کند آن را که حق تو را نشناخت و حرمت تورا پاس نداشت.

پی میبریم که سایر شهدا به این میزان از فضیلت دست نیافته اند؛

هرچند هرکدام را حق و حرمتی به سزا ثابت است

ولی تنها زاده ی امیرالمومنین است که معارفش وسیع تر و ایمانش پایدارتر بوده

از این رو او را بر عهده ی دین و امت حقی برجاست که قابل انکار نیست.

با توجه به این دو حق است که جاهل به حق او و هرکسی که حرمتش را پاس نمیدارد

مستحق لعن و نفرین گردیده.

.

.

ادامه دارد ...........
عـــطـش ...
۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۴۳

السلام علیک ایها الهادی النقی ...

مردخدا کجا واین همه تحقیر، وای من
           بزم شراب و آیه ی تطهیر، وای من ...


عـــطـش ...