عـ ـ ـ طـ ـ ـ ش

بـر مـشـامـم نـرسـد بـوی حــــــــرم مــیـمــیـرم ...

عـ ـ ـ طـ ـ ـ ش

بـر مـشـامـم نـرسـد بـوی حــــــــرم مــیـمــیـرم ...

درباره بلاگ
عـ ـ ـ طـ ـ ـ ش
پیوندها

۱۰ مطلب با موضوع «کـتاب فـتح خون» ثبت شده است

۱۰ آبان ۹۳ ، ۱۵:۱۱

لیلة القدر ...

هر انسانی را لیلة القدری هست که در آن ناگزیر از انتخاب می شود
و حُر را نیز شب قدری این چنین پیش آمد ...
عمربن سعد را نیز ...
من و تو را هم پیش خواهد آمد
اگر باب "یا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم" هنوز گشوده است
چرا آن باب دیگر باز نباشد؟ که:
"لَعَن اللهُ اُمَّةً سَمِعَت بِذلک فَرَضیَت بِه"

"بر گرفته از کتاب فتح خون"
عـــطـش ...
۰۴ آبان ۹۳ ، ۱۴:۵۸

تو را نیز عاشورایی است ...

قافله ی عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند:

"کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ اَرضٍ کربلا ..."

این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند

و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می سازد.

....... و تو 

ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون

در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه ی بشریت، پای به سیاره ی زمین نهاده ای،

نومید مشو، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه ی خون توست

و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک ازپای اراده ات بگشایی و از خود و دل بستگی هایش

هجرت کنی و به کهف حصین لازمان و لامکانِ ولایت ملحق شوی

و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله ی سال شصت و یکم هجری برسانی

و در رکاب امام  عشق به شهادت رسی ...


"برگرفته از کتاب فتح خون"

عـــطـش ...
۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۳:۵۵

قافله در راه است ...

یاران شتاب کنید، قافله در راه است.
می گویند که گناه کاران را نمی پذیرند؟!
آری، گناه کاران را در این قافله راهی نیست ...
اما پشیمانان را می پذیرند.
آدم علیه السلام نیز در این قافله ملازم رکاب حسین است،
که او سر سلسله ی خیل پشیمانان است،
و اگرنبود باب توبه ای که خداوند باخون حسین میان زمین وآسمان گشوده است،
آدم نیز رها شده و سرگردان، در این برهوت گم گشتگی وا می ماند. 

"برگرفته از کتاب فتح خون"
عـــطـش ...

راز قربت را، یاران

در قربان گاه بر سرهای بریده فاش می کنند

و میان ما و حسین همین خون فاصله است.

میان حسین و یاران نیز همان خون فاصله بود

و جز خون ...

بگذار بگویم که طلسم شیطان ترس از مرگ است

و این طلسم نیز جز در میدان جنگ نمی شکند.

مردان حق را خوفی از غیر خدا نیست و این سخن را اگر

در میدان کربلاییِ جنگ نیازمایند، چیست جز لَعقی بر زبان ؟؟؟

اما ای دهر!

اگر رسم بر این است که صبر را جز در برابر رنج نمی بخشند 

و رضای او نیز در صبر است، پس این سرِ ما و تیغِ جفای تو ...

شمربن ذی الجوشن را بیاور و بر سینه ی ما بنشان تا سرمان را از قفا ببرد

و زینب را نیز بدین تماشاگه راز بکشان.


"برگرفته از کتاب فتح خون"

عـــطـش ...
۱۷ آذر ۹۲ ، ۱۴:۱۷

قافله عشق ...

یاران! این قافله، قافله ی عشق است

و این راه که به سرزمین طف در کرانه ی فرات می رسد، راه تاریخ است.

و هر بامداد این بانگ از آسمان می رسد که:

الرّحیل،الرّحیل

از رحمت خدا دور است که این باب شیدایی را بر مشتاقان لقای خویش ببندد.

این دعوت فَیَضانی است که علی الدّوام، زمینیان را به سوی آسمان می کشد و ...

بدان که سینه ی تو نیز آسمانی لایتناهی است با قلبی که در آن،

چشمه ی خورشید می جوشد

و گوش کن که چه خوش ترنّمی دارد در تپیدن :

حسین  حسین  حسین  حسین  

نمی تپد،

حسین  حسین  

میکند.


"برگرفته از کتاب فتح خون"

عـــطـش ...
۱۵ آذر ۹۲ ، ۱۰:۲۴

تشنگیِ راز ...

"لِیَرغَبَ المُؤمِنُ فی لِقاءِ رَبِّه ..."

عجب رازی در این رمز نهفته است!

کربلا آمیزه ی کرب است و بلا ...

و بلا افق طلعت شمس اشتیاق است.

و آن تشنگی که کربلاییان کشیده اند، تشنگیِ راز است.

و اگر کربلاییان تا اوج آن تشنگی _که می دانی_ نرسند،

چگونه جانشان سرچشمه ی رحیق مختوم بهشت شود؟

آن شراب طهورکه شنیده ای بهشتیان را می خورانند، میکده اش کربلاست

و خراباتیانش این مستانند که این چنین بی سر و دست و پا افتاده اند.

آن شراب طهور را که شنیده ای، تنها تشنگان راز را می نوشانند 

و ساقی اش حسین است؛ 

حسین از دست یار می نوشد و ما از دست حسین.


"برگرفته از کتاب فتح خون"

عـــطـش ...
۱۳ آذر ۹۲ ، ۱۰:۳۲

زینب گنجینه دار عالم رنج ...

گِل وجود آدمی خاک فقر است که با اشک آمیخته اند

و در کوره ی رنج پخته اند.

زینب کبری گنجینه دار عالم رنج است.

او را این چنین بشناس!

او محمل گران بارترین رنج هایی است که در این مبارکه نهفته:

"لَقَد خَلَقنا الاِنسانَ فی کَبَد"

او وارث بیت الاحزان قبله ی رنج آدمی است.


"برگرفته از کتاب فتح خون"

عـــطـش ...

امام ایستاد و خطبه ای کربلایی خواند:

« زنهار! آیا نمی بینید حق را که بدان عمل نمی شود و باطل را که از آن نهی نمی گردد

تا مؤمن به لقای خدا مشتاق شود؟ پس اگر این چنین است،من در مرگ جز سعادت نمی بینم 

و در زندگی با ظالمان جز ملامت.

مردم بندگان حلقه به گوش دنیا هستند و دین جز بر زبانشان نیست؛

آن را تا آن جا پاس می دارند که معایش ایشان از قِبَلِ آن می رسد،

اگر نه چون به بلا امتحان شوند، چه کم هستند دین داران.»

 آه از رنجی که در این گفته نهفته است!

و اما سرّالاسرار این خطبه در این عبارت است که:

"لِیَرغَبَ المُؤمِنُ فی لِقاءِ رَبِّه_ تا مؤمن به لقای خدامشتاق شود."

یعنی دهر بر مراد سفلگان می چرخد تا تو در کشاکش بلا امتحان شوی

واین ابتلائات نیز پیوسته می رسد تا رغبت تو در لقای خدا افزون شود...

پس ای دل، شتاب کن تا خود را به کربلا برسانیم!

می گویی: مگر سر امام عشق را بر نیزه ندیده ای و مگر بوی خون را نمی شنوی؟

کار از کار گذشته است. قرن هاست که کار از کار گذشته است...

اما ای دل، نیک بنگر که زبان رمز، چه رازی را باتو باز می گوید:

کُلّ اَرضٍ کربلا و کُلّ یومٍ عاشورا

یعنی اگر چه قبله در کعبه است، اما  فَاَینَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجهُ اللهِ .

یعنی هرجا که پیکر صدپاره ی تو بر زمین افتد، آنجا کربلاست؛

نه به اعتبار لفظ و استعاره، که در حقیقت.

و هرگاه که علم قیام تو بلند شود عاشوراست؛ باز هم نه به اعتبار لفظ و استعاره.

و اگر آن قافله را قافله ی عشق خواندیم در سفر تاریخ، یعنی همین.


"برگرفته از کتاب فتح خون"

عـــطـش ...
۰۹ آذر ۹۲ ، ۲۳:۰۹

در خویش بنگر ...

صحرای بلا به وسعت تاریخ است

وکار به یک"یالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم" ختم نمی شود.

اگر مرد میدان صداقتی، نیک در خویش بنگر 

که تورا نیز با مرگ اُنسی این گونه هست یا خیر!!!

اگر هست که هیچ، تو نیز از قبله داران دایره ی طوافی 

و اگر نه ...

دیگر به جای آنکه با زبان "زیارت عاشورا" بخوانی،

در خیل اصحاب آخرالزمانی حسین(علیه السلام) با دل به زیارت عاشورا برو.

«ضحاک بن عبدالله مشرقی» را که می شناسی!

عصر عاشورا از جبهه حق گریخت،

بعد از آنکه صبح تا شام را در رکاب امام شمشیر زده بود.

خوف فرزند شک است و شک زاییده ی شرک و این هرسه،

"خوف و شک و شرک" راهزنان طریق حق اند ...

که اگر با مرگ اُنس نگیری، خوف راه تورا خواهد زد

و امام را در صحرای بلا رها خواهی کرد.


"بر گرفته از کتاب فتح خون"

عـــطـش ...

الماس اگرچه از همه ی جوهرها شفاف تر است،سخت تر نیز هست.

ماندن در صف اصحاب عاشورایی امام عشق تنها با یقین مطلق ممکن است...

و ای دل!

تو را نیز از این سنت لایتغیر خلقت گریزی نیست.

نپندار که تنها عاشوراییان را بدان بلا آزموده اند ولاغیر...

صحرای بلا به وسعت همه ی تاریخ است.


"برگرفته از کتاب فتح خون"

عـــطـش ...