۰۶ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۲۲
قــرار بود ...
قــرار بـود دلـم را حــــرم نگــه داری
یقین که با دلتان خوب تا نکرده دلم
ببین دوباره دلم بین جلوه هاگم شد
ولی هـنـوز دلـت را رهـا نکـرده دلم
هنوز بر سر بام تو جا نکرده دلم
هنوز درد دلم را دوا نکرده دلمهنوز از دل خسته نیامده آهی
خراب، عالم امکان چرا نکرده دلم
قرار بود دلم را حرم نگه داری
یقین که با دلتان خوب تا نکرده دلم
ببین دوباره دلم بین جلوه ها گم شد
ولی هنوز دلت را رها نکرده دلم
چه درس ها که ز یک کربلا به من دادی
و حق لطف شما را ادا نکرده دلم
جواب اینکه به عشقش چرا ندادی جان
به عاشقیش هنوز ادا نکرده دلم
مرا که سخت فقیرم،به خویش وا مگذار
هراس دارم از اینکه خدا نکرده دلم...
به دست دشمنتان باز بی وفا گردد
وحق گواست چه شبها صدا نکرده دلم...
که از حریم شمایم خدا جدا نکند
و از خدای، جز این ام دعا نکرده دلم
اگرچه کربلا رفته ام ولی جایی
چو صحن قدس هنوزم صفا نکرده دلم
"مرحوم میثم کامیابی"
۹۳/۰۱/۰۶
شعرزیبایی بود.
موفق باشید.عاقبتتون بخیر.