۱۲ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۲۱
صلی الله علیک یا فاطمة الزهرا ...
اومدن توی خونم قدم زدن
توی کوچه بچه هامو هم زدن
شبا دیگه دور هم جمع نمیشیم
بدجوری زندگیمو بهم زدن
من میخوام مثل بهار گریه کنم
بشینم با ذوالفقار گریه کنم
تودلت پُره منم دلم پره
پس کمی بخواب بذار گریه کنم
من میخوام به پات تمنا بیارم
اشکمُ و برا مداوا بیارم
پیش دست تو خجالت میکشم
تو خونه دستمو بالا بیارم
فاطمه حرف جدایی کم بزن
خودت این تابوتِتُ بهم بزن
بچه ها دارن تماشات میکنن
هر طوری شده پاشو قدم بزن
"علی اکبر لطیفیان"
۹۳/۰۱/۱۲