۰۵ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۴۴
راه عـباس شدن «12»
اَشهَدُ وَ اُشهِدُاللهَ اَنَّکَ مَضَیتَ عَلی ما مَضی بهِ البَدریّونَ وَ المُجاهِدونَ فی سَبیلِ اللهِ
المُناصِحونَ لَه فی جِهادِ اَعدائِه المُبالِغونَ فی نُصرَةِ اَولیائهِ الذّابّونَ عَن اَحِبّائه ......
آن قدر این حقایق را بگو و از تکرار خسته نشو تا برسی.
آن قدر به این دل مرده تلقین بده تا حقیقت زنده و زایای زیارت را احساس کند.
آن قدر به این فضایل شهادت بده تا خوشه ناچیزی از خرمن فضایلش نصیب تو نیز بشود،
اَشهَدُ وَ اُشهِدُاللهَ اَنَّکَ مَضَیتَ عَلی ما مَضی عَلَیهِ البَدریّونَ ...
اَشهَدُ اَنَّکَ قَد بَالَغتَ فی النَّصیحَةِ ...
اَشهَدُ اَنَّکَ لَم تَهِن وَلَم تَنکُل ...
بگذار پژواک "اشهد"هایت در کنار علقمه بپیچد
به مقامات عباس گواهی بده، اقرار کن به فضل ابوالفضایلی اش!
ذکر فضیلت، دل را نورانی می کند.
.
راه القای اندیشه از کلمه است.
باید دانست اثر حرف هایی که انسان میزند، چه اثری بر خودش دارد.
کسی که سیاهی عالم را تصویر کند،خودش سیاه می شود وکم کم نمیتواند
جز سیاهی بگوید. وکسی که همیشه از صبح بگوید، نهایتا صبح خواهد شد.
باید فضایل عباس را شهادت داد تا همه دل ها به سمت او رو بیاورند
به سمت دروازه ی ورود به کربلا!
کربلا آرمان شهری است که دل ها را باخود خدایی میکند.
.
تکرار معجزه میکند، آن قدر بگو ...
تمرین کن ... سعی کن ... می شود!
اگر اهل حلم نیستی، خودت را شبیه کن، شبیه انسان های اهل حلم، آن وقت ...
اِن لَم تَکُن حَلیماً فَتَحَلَّم ... (میدانید این گروه چه اتفاق قشنگی را در زندگی
تجربه خواهند کرد؟ حکمت 207 نهج البلاغه جواب سوال شماست!)
هرکس باید قدر گفته هایش را بداند، تاثیر کلام بر ساخت خویشتن خویش.
هرکس از شب بگوید، شب خواهد شد.
و هرکس از حسین بگوید، حسینی ...
برای همین باید هر هفته در هیأت شور گرفت:
حـســیــن حـســیــن حـســیــن
هرکس از حسین بگوید حسینی میشود.
هرکس مقامات عباس را شهادت بدهد در محضر عباس، ابالفضلی خواهد شد؛
ان شاءالله ... به مدد خود عباس علیه السلام
شهادت به فضیلت عباس بدهی، اقرار کنی همه خوبی هارا در وصفش
ولی باز رنگی از او نگیری؟ ......... عجب محظوری!!!
ولی غم مدار که عباس دستت را خواهد گرفت.
ساقی پیاله گردان کربلا هرکس را که تشنه است، سیراب می کند؛
تشنه هستی ؟؟؟
.
گواهی میدهم و خدارا گواه میگیرم که تو همان راهی را که
جنگاوران و شهدای بدر رفتند، پیمودی.
اَشهَدُ وَ اُشهِدُاللهَ اَنَّکَ مَضَیتَ عَلی ما مَضی عَلیه البَدریّونَ
در اینجا تشبیه به بدریون برای تقریب اذهان به بصیرت نافذ حضرت ابوالفضل است؛
زیرا مجاهدان بدر از چنان بینش و بصیرتی برخوردار بودند که علی رغم ضعف خود،
کمی نفرات و تجهیزات و در حالی که دو اسب و هفتاد شتر بیشتر نداشتند
با قوت ایمان و سلاح بصیرت در زیر پرچم نبوت به استقبال مرگ رفته،
شمشیرهای قریش را درهم شکسته و با امداد سه هزار ملائکه آنان را کشتند
یا اسیر کردند.
بدین ترتیب به اولین پیروزی که پایه های اسلام را قوی ساخت، نائل آمدند.
(ترجمه العباس/ ص 202)
.
.
ادامه دارد ..............
۹۳/۰۳/۰۵