عـ ـ ـ طـ ـ ـ ش

بـر مـشـامـم نـرسـد بـوی حــــــــرم مــیـمــیـرم ...

عـ ـ ـ طـ ـ ـ ش

بـر مـشـامـم نـرسـد بـوی حــــــــرم مــیـمــیـرم ...

درباره بلاگ
عـ ـ ـ طـ ـ ـ ش
پیوندها
۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۲۱

راه عـباس شدن «8»

آن قدر زیبا هستی که تورا قمربنی هاشم لقب میدهند، ماه خاندان بنی هاشم.

اما صبر کن ! تو از این زیباتری، زیباتر از این جلوه گری کن،

چنان که امام صادق علیه السلام توصیفت کرد، نقاب از چهره بردار!!!

تو بنده شایسته ی خدایی، دیگر برای اثبات زیبایی ات نیازی به ماه پاره بودن نداری!

محمد مصطفی صلی الله علیه وآله هم که باشی،

رسول بودنت آن قدر دل ربایی نمیکند که عبد بودنت ...

مگر در تشهد هر روزه نمازها این حقیقت جریان ندارد؟

اول او را به زیور عبد می ستاییم بعداز آن شهادت به رسول بودنش ...

نور عبد بودنت همه چشم ها را خیره کرده است، بر زندگی تیره دل های ماهم بتاب!

اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا العَبدُ الصَّالِحُ ...

همه در کربلا با حسین اعتبار میگیرند،

او "اباعبدالله" است و همه عاشوراییان به اعتبار پدر بندگان بودنش(اباعبدالله)

فرزند اویند، چرا که همه خود را به ساحت عبد خدا شدن رسانده اند.

و هنوز این در برای کسانی که عزم بنده شدن داشته باشند، باز است.

تا حسین پدر آنها شود و آنها فرزند حسین.

و هرچه نسبت عبد بیشتر شود، قرب و نزدیکی با حسین بیشتر؛

تا رسیدن به مقام قرب به واسطه صلاح و پاکی دل،

به رمز عبد صالح رسیدن و عباس شدن:

 اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا العَبدُ الصَّالِحُ ...

و این است راز نزدیکی عباس به حسین، "عبد صالح" به "اباعبدالله"

همه کربلاییان را به مدال افتخار عبد بودن می ستایند،

از حسین ابا"عبد"الله ......... تا عباس"عبد"صالح

.

کربلا مجمع خاک ساران و بندگان است،

همه در گودال مقتل خویش شکسته اند ...

"در این سرا شکسته دلی می خرند و بس     

                              بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است"

عُجب و کبر و غرور و منیّت را به حریم کربلا راهی نیست

هرکه باشی باید خاک شوی تا حسینی شوی.

تـربـت کـــربــلایـمان کـن ...

.

.

ادامه دارد .............


عـــطـش ...
۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۴۷

السلام علیک یا عـقـیله بنی هاشم ...

هر گدایی برسد لطف که دارد امّا
         به گدایان برادر نظرش بیشتر است ...


عـــطـش ...
۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۲۴

سـلام باباجـان ...

  السـلام ای امـام ، آقــاجـان

                   یـا ابـانـا ، سـلام بـابـاجـان ...


عـــطـش ...
۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۱۳

درود بر پـدرم ...

 درود بر پـدرم ، از همان طفولیـتـم   

                 برای روضه ات ازمن همیشه کارکشید ...

 برای اینکه مـرا عاقبت به خیر کند  

                 مـرا به دست تو دادو خودش کنار کشید ...

 .

 .

 .

  شادی روح شهدا و اموات

  مخصوصا پدران آسمانی صلوات ...

  اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

عـــطـش ...
۲۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۴۷

ایـوان نـجــف ...

   ای خدا حبّ علی اهل تـمـنا را بـس

                از دو دنیای تو، ایـوان نجـف ما را بـس ...

عـــطـش ...
۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۳۱

سلام بر کودک رباب ...

قافله آماده میشود

کم کم آخرین سرباز هم رسید ...

"حضرت علی اصغر"

شش ماه تا محرم ...

خود را برسانیم به قافله ...

 

التماس دعا

عـــطـش ...
۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۱۴

صلی الله علیک یا جوادالائمه ...

  پس زائر یاریم ، توکلت علی الله

           ما عبد نگاریم ، توکلت علی الله

عـــطـش ...
۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۹

"اللهم عجل لولیک الفرج"

الــهـی بــمــیــرم

اگــر حـجـاب آمــدنـت مـن هـســتـم ...

عـــطـش ...
۱۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۱۵

راه عـباس شدن «7»

حَتّی یَحکُمَ اللهُ وَهُو خَیرُالحاکِمینَ فَمَعکُم مَعَکُم لامَعَ عَدُوّکُم اِنّی بِکُم وبِایابِکُم

مِنَ المُومنینَ وَبِمَن خالَفَکُم وَقَتَلکُم مِنَ الکافِرینَ ....

لحن این فرازها، رنگ و بویی از جامعه کبیره دارد.

همین قدر فهمیده میشود که عباس "تالی تلو" امام معصوم است ... همین!

آید به جهان اگر حسین دگری          زنهار برادری چو عباس آید

راه عباس شدن باز است،

ولی هیچ کس عباس نمیشود .....

روایتی که محقق عالی قدر سیدمحمدعلی شاه عبدالعظیمی نقل کرده و برمی آیدکه

قمر بنی هاشم مقاماتی شبیه مراتب معصومین برخوردار است.

روایت شده که چون امام سجاد علیه السلام بعداز واقعه کربلا برای دفن آن پیکرها

حضور یافت، به بنی اسد اجازه عنایت کرد تا آن اجساد مطهر را به خاک بسپارند

وتنها پیکر سیدالشهدا و عمویش را استثنا کرد و اظهار داشتند که خود به تنهایی به دفن

آنها خواهند پرداخت و فرمودند: با من کسانی هستند که یاری ام دهند.

واضح است که امام را باید امام، غسل و کفن نمایند،

ولی سوال اینجاست که چه حقیقت و سری است که عمو را هم .......

همه این ها سخنان امام صادق علیه السلام است،

ماهم ایمان داریم به بازگشتنش. باز میگردد در داستان رجعت.

اِنّی بِکُم وَ بِایابِکُم مِنَ المومنین ...

"تو می آیی، شهیدان باز میگردند      و آوینی روایت می کند فتح نهایی را"

ان شاءالله ...

.

قَتَلَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتکُم بِالاَیدی وَالاَلسُن ....

کشتن با دست را فهمیده بودیم، با سلاح و با شمشیر؛

اما با زبان چگونه میتوان کسی را کشت؟؟؟

این را از اهل روضه باید پرسید که میگویند عباس در روز تاسوعا مرد،

ولی در روز عاشورا شهید شد.

امان از قصه امان نامه شمر ........

.

به همان نسبت که کشتن دو گونه است(با دست و با زبان : بالایدی و السن)

یاری هم دو گونه است:

1 یاری با دست (بالبنان)

2 یاری با زبان (بالبیان)

.

.

ادامه دارد ..............

عـــطـش ...
۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۴۶

راه عـباس شدن «6»

جِئتُکَ یَابنَ اَمیرِالمُؤمنینَ وافِداً اِلَیکُم وَقَلبی مُسَلِّمٌ لَکُم وَتابِعٌ وَاَنَا لَکُم تابِع ....

اقرار کن آمدنت را !!! بگو برای چه آمده ای ...

من لایق لقای خدا نیستم ولی            باز آمدم، امید که آماده ام کنی

هرچند آمدنم هم جذبه ی نگاهت بود و با پای خودم نیامدم،

ولی این راهم بگو که هرطور بود خود را به تو رساندم، نگذار تشنه برگردم، ســاقـی!

ای "پسر علی" که نام پدرت قفل شکن این زیارت نامه است!

عَلَیکَ یَابنَ امیرالمؤمنین ، جئتُکَ یَابنَ امیرالمؤمنین

السّلام علیک یا ابالفضل العبّاس بن امیرالمؤمنین ...

ما هرکجا کم بیاوریم نام پدرت را بهانه میکنیم،

در سخت ترین سختی ها یک "یاعلی" بن بست ها را باز میکند.

در حریم توهم با بیان امام صادق علیه السلام با تو سخن میگوییم،گاه گاه نام زلال پدرت،

جان خشکمان را طراوت می بخشد تابدانیم در مقابل که هستیم .

حتی عباس هم که باشی، 

در اوج مشکل گشایی ات می شود برای تو کاری کرد وبه تو کمک رساند.

آن چنان که امام صادق علیه السلام در زیارت عمویشان عباس به ما یاد داده اند این فراز را:

"وَ نُصرَتی لَکُم مُعَدَّةُ"

برادر عباس هم یاری می خواست.

"هل من ناصر ینصرنی" که یادمان هست!

"لبیک داعی الله ان کان لم یجبک بدنی عند استغاثتک و لسانی عند استنصارک"

در  زیارتش این گونه لبیک گفتیم و سپس عرضه می داریم:

"و قد اجابک قلبی و سمعی و بصری ..."

او تشنه ی لبیک بود

به ما بیاموز راه لبیک را ...

هنوز در زیارت سیدالشهدا نیز به دنبال یار می گردند:

"وَ نُصرَتی لَکُم مُعَدَّةُ حَتّی یُحییَکُمُ الله لِدینِه وَ یَبعَثَکُم

وَ قَلبی لَکُم مُؤمِنُ وَ رَأیی لَکُم تَبَعُ وَ نُصرَتی لَکُم مُعَدَّةُ حَتّی یُحیِیَ اللهُ تَعالی دینَهُ بِکُم"

برادر عباس هم یاری می خواست،

پدرش نیز،

پدرش علی علیه السلام راه کمک را زیبا بیان فرمود:

"أعِینُونی بِوَرَعٍ وَ اجتِهادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَداد" (نهج البلاغه/نامه45)

لیکن مرا یاری کنید به پارسایی_درپارسایی_ و کوشیدن و پاک دامنی و درستی ورزیدن.

راه یاری علی و اولاد علی علیه السلام مشخص شد:

با پرهیزکاری و تلاش فراوان و پاک دامنی و راستی ...


توهم می توانی یار باشی 

توهم می توانی یاری کنی، فقط باید بگردی ببینی کدام کار روی زمین مانده

که اگر عباس بود نمی گذاشت آن کار روی زمین بماند.


جایی برای تأمل ...

.......

.......

.......


زیاد نگردید! خودشان نشانه داده اند.

امام صادق علیه السلام فرمودند:

اگر منِ امام صادق، زمان مهدی را درک کنم خادم بارگاهش می شوم.

خادم آستان مهدی شدن امامِ صادق علیه السلام ؟؟؟؟؟

امام صادق خودشان امام بودند،اما امام زمانِ خودشان.

اگر امام صادق در زمان امامِ زمانِ ما باشد خود ماموم است.

شاید راز لطیف این روایت_جدا از دلبری امام زمان برای همه خصوصا اهل بیت_

همین نکته باشد:

"شـنـاخــت امــام زمــان حــیّ "

عباس که جای خود دارد؛ امامِ زمانِ امام حسین هم در زمان امام حسن،

امام حسن علیه السلام است.

و آن زمان که امام حسن امام است،حسین علیه السلام ماموم است وبهترین ماموم.

این همان یاری عباس است که می شود به او کرد،

همان که در سال 61 خود به آن عمل کرد:


" شــنـاخـت امــام زمــانـش و اطــاعــت از او "

.

.

ادامه دارد ...........

عـــطـش ...
۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۴۵

راه عـباس شدن «5»

لَعَنَ اللهُ مَن قَتَلَکَ و لَعَنَ الله مَن جَهِلَ حَقّکَ وَستَخَفَّ بِحُرمَتِکَ و ....

لعنت بر هرکه تورا نشناخت.

عباس معرفتش واجب است ، همه باید اورا بشناسند ...

این هم سخن امام صادق علیه السلام است در زیارت عمویش:لَعَنَ الله مَن جَهِلَ حَقّکَ

عباس را باید شناخت . بدون شناخت او و حقش نمیتوان به فلاح رسید.

این جهل، لعنت شده ی امام صادق است. باید عباس شناس شد، بـایـد ...

.

عباس ناشناسان چه کسانی بودند که این قدر مورد لعن قرار گرفته اند؟

اصلا روند قاتل عباس شدن چگونه است؟ آیا سبک زندگی خاصی را طی میکند؟

.

آیة الکرسی ... چرا راه دور برویم؟!

ومن یکفر بالطاغوت

و یؤمن بالله

اول: روی گردانی از طاغوت

دوم: ایمان به خدا

رد ظلمت برای درک نور

همیشه دقت در تقدم ها و اولویت ها برای مسافر یک سیر، قابل توجه است.

این که شروع حرکت از کجاست؟!

و الا سیر حرکت ابتر خواهد ماند ...

.

محبت امام حسین علیه السلام تنها محبتی است که نمیشود

هم او را دوست داشت و هم دشمنانش را.

برای درک همین موضوع کلی روضه ی جگرسوز گذاشته اند جلوی چشم هایت

تا معنی لعن را بهتر بفهمی.

روضه یعنی نشان دادن تصویر اصلی دشمنان امام و آثار فجیع آنها،

تا راحت تر این بغض مقدس به بار بنشیند ...

این جا نیز درمسیر زیارت باید بیزاری را ازدشمنان نشان داد،

تا آخرین فرازها لعن وسیله ای است که زائر نباید زمین بگذارد،

تا آخرین فرازها که باز بویی از نفرت دارد، نفرت از زشتی ها ...

فَلَعَنَ الله اُمَّة قَتَلَتکَ وَلَعَنَ اللهُ اُمَّة ظَلَمَتکَ وَلَعَنَ اللهُ اُمَّة استَحَلَّت مِنکَ المَحارمَ

وَ انتَهَکَت فیکَ حُرمَةَ الاِسلامِ ...

خدا لعنت کند آن را که حق تو را نشناخت و حرمت تورا پاس نداشت.

پی میبریم که سایر شهدا به این میزان از فضیلت دست نیافته اند؛

هرچند هرکدام را حق و حرمتی به سزا ثابت است

ولی تنها زاده ی امیرالمومنین است که معارفش وسیع تر و ایمانش پایدارتر بوده

از این رو او را بر عهده ی دین و امت حقی برجاست که قابل انکار نیست.

با توجه به این دو حق است که جاهل به حق او و هرکسی که حرمتش را پاس نمیدارد

مستحق لعن و نفرین گردیده.

.

.

ادامه دارد ...........
عـــطـش ...
۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۴۳

السلام علیک ایها الهادی النقی ...

مردخدا کجا واین همه تحقیر، وای من
           بزم شراب و آیه ی تطهیر، وای من ...


عـــطـش ...
۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۴۷

راه عـباس شدن «4»

السَلامُ عَلیکَ یَاابنَ اَمیرِالمُؤمِنین ...
همه ی افتخارات در کربلا فرزند علی بودن است؛
حتی درنشان افتخارگرفتن ازامام صادق علیه السلام 
همه مناداها به ابن امیرالمومنین راه میجوید:
علیک یاابن"امیرالمومنین"
جِئتُکَ یاابن"امیرالمومنین"
السلام علیک یاابالفضل العباس بن"امیرالمومنین"
واین راز غریبی است. در دیدار با او نام علی را زیاد باید گفت.
نام پدر در مقابل پسر طوفان آفرینی میکند
و چشمه های رحمت را زودتر به خروش می آورد.
باب ورود به قلب حسین علیه السلام، عباس است راه ورود به قلب عباس،
علی علیه السلام...
مادرش ام البنین هم همه افتخار عباس و برادرانش را فرزند علی بودن می دانست.
امام صادق عباس را به وصف پدر می ستاید، مادرش ام البنین نیز، 
و همه افتخارها را در این نام و اتصال به این مرام میدانند.
واین درس بزرگی است،نشان افتخار ازآن کسانی است که به علی علیه السلام ربطی پیداکنند.
باید چون عباس، علوی بود تا زندگیمان به توجهی از امام صادق علیه السلام روشن شود:
علیک یاابن"امیرالمومنین"
جِئتُکَ یاابن"امیرالمومنین"
السلام علیک یاابالفضل العباس بن"امیرالمومنین"
.
.
اَشهَدُ لَکَ بِالتَّسلیمِ والتَّصدیقِ والوَفاءِ والنَّصیحَةِ لِخَلفِ النَّبیِ صلی الله علیه وآله المُرسَلِ ......
درباره ی عناوین سه گانه ی «تصدیق، وفا، خیرخواهی» شک نیست که امام علیه السلام
منظورشان آن است که اباالفضل علیه السلام از والاترین درجات آن برخوردار بوده است،
چرا که از تسلیم وجودی او سرچشمه می یافت.
تصدیق او چون نسبت به حجت زمان ونهضت حضرتش سلام الله علیها درآن هنگامه ی خطیربود،
همان مقام حق الیقین است؛ همچنین است وفا و خیرخواهی او.
از آنجا که امام صادق بالاترین مراتب سالکان راه خدا را_که آن مقام تسلیمی است که لازمه آن،
مرتبت منیع حق الیقین است_برای اباالفضل علیه السلام برشمرده است،
لاجرم اعمالی که از او صادرشده براساس تصدیق و خیرخواهی بوده و آن ایثارگری اش در راه برادر،
نه از آن رو انجام گرفته که امام حسین برادرش یا فرزند رسول خداست،
بلکه آن تسلیم و تصدیق، وفا و خیرخواهی که با جانبازی خود آنها را اثبات نمود،
نبود مگر بدین خاطر که سیدالشهدا علیه السلام امام واجب الطاعه بود
و باید فرمایش اورا به سر و جان پذیرفت.  
تایید این مطلب:
آمدن عبارت «برای جانشین پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله» به دنبال آن سه منقبت است،
چراکه اگر  قمربنی هاشم بدان نیت عمل نمیکرد و اگر منظور امام این معنا نبود،
میفرمودند: "برای برادرت" یا "برای حسین" یا " برای فرزند امیرالمومنین"
پس این تعبیر که «برای جانشین پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله چنان نمودی» تنها نشانگر
آن است که اباالفضل علیه السلام بدان علت که برادرش امام واجب الطاعه بود،
در راهش جانبازی نموده است.
این صفتی است که جز صاحبان بصیرت و دارندگان همت بلند و بلند آوازگان کرامت و حُریت
بدان دست نیابند.
(ترجمه العباس/ ص 200)
.
.
ادامه دارد ...........  
عـــطـش ...

عـــطـش ...
۰۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۰۷

راه عـباس شدن «3»

اگر یک بزرگ، یک روز به شما سلام کند، با خود چه میگویید؟ شاید باخود بگویید:

چقدر مارا تحویل گرفتند، مثل اینکه ماهم کسی شدیم برای خودمان و حواسمان نیست!

اما اگر برایتان از یک نفر گفته شود که همه خوبان وحتی خدای همه خوبان عالم به او 

سلام میکند، آن هم نه گاه گاه، بلکه هر شب و صبح ...

شما چه تصوری از او پیدا خواهید کرد؟!

"سَلامُ الله و سَلامُ مَلائِکته المُقَرَّبین و اَنبیائِهِ المُرسَلین وَ عِباده الصّالِحینَ و جَمیعِ 

الشُّهَداء و الصِّدّیقینَ و الزّاکیاتِ الطَّیِّباتِ فیما تَغتَدِی و تَروحُ عَلَیکَ یَاابنَ امیرِالمؤمنین"

بنابه روایت ابن قولِوِیه درکامل الزیارات به جای "الزاکیات الطیبات"،"و الزاکیات الطیبات" آمده.

مقصود،در این صورت،عنایات خاصه ی خداوند متعال به قمر بنی هاشم علیه السلام است

که به دعای کسی و اسباب عادی حاصل نشده و تنها انبیاء و جانشینان آنها و 

شهدا و صدیقین بهرمند از آن مقام اند؛ مقامی که از آنِ هر ولی ای از اولیای حق نیست؛

فقط شامل خاصان درگاه الهی که غرق در جذبه ی عالم ملکوت و وارسته از تمام تعلقات

و فانی در ذات حق سبحانه و تعالی هستند، میشود. (ترجمه العباس/ص 198)

سلام مقطعی هم نه ... سلامی همیشگی، سلامی علی الدوام

سلامی که هیچ وقت قطع نمیشود.

برای ساقی تشنه لب باید هم یکی مثل خدا، شرابِ سلامش را علی الدوام سرازیر کند:

"سلام الله و سلام ملائکته ...«فیما تغتدی و تروح» علیک یاابن امیر المؤمنین"

آنها که عباس را شناخته اند، وصفش را اینگونه میگویند.

به تعبیر علامه مُقَرّم درالعباس«درعالم غیب بامشاهده حقایق به مقام وفضایل توآشناتر شده اند»

(ترجمه العباس/ص198)

عباس شناسان را که دیدیم، سر تعظیم شان بر آستانش فرود آمده بود.

ما عباس را ندیدیم ولی عباس شناسان را که در حیرت دیدیم، حیران شدیم.

ازحیرت عباس در چشمان عباس شناسان به حیرت افتادیم و ما هم با خوبان عالم 

هم صدا شدیم و سلام کردیم.

با قافله ای ازدل برتو سلام کردیم که در آن قافله،همه شهیدان وصدیقان وپاکان حضور داشتند.

همه خوبان، صبح و شب به او سلام میکنند، 

ولی شک ندارم که سلام یکی برایش خیلی مهم است.

سلامی که همیشه دلش رامی لرزاند وشاید بااین نام بتوان درحرمش اعتبار گرفت وجایی پیداکرد.

ازبین سلام همه نیکان عالم، سلام یکی برای او خیلی مهم بود: رقــیــه ...

.

.

ادامه دارد ........

عـــطـش ...