وَاَنَّکَ مَضَیتَ عَلی بَصیرَةٍ مِن اَمرِکَ ...از هشتم ذی الحجه که از مکه خارج شدی تا دوم محرم که کربلایی شدی،
24 روز گذشته و تو هنوز یک کلام سخن نگفته ای.
تو هم راهی به حسین نشان بده! تو که از دیگران کمتر نیستی،
به او بگو به کجا برود و کجا نرود و در آخر بگو همه اش "پیشنهاد" بود، همین!
مثل عبدالله بن زبیر،عبدالله بن جعفر،عبدالله بن عمر،عبدالله بن عباس،
عبدالله بن مطیع عدوی ........ آه چقدر"عبدالله" مقابل "اباعبدالله" !!!
تو هم راهی نشان بده!
هرکس رسید سخنی و ایده ای ... چقدر برای امام تکلیف تعیین کردند:
ولی تو در دل ما حسرت یک ایده و نظر را گذاشته ای!
شیوایی سخنت را ایمان داریم ..... زبان بگشا
اما مگر نه اینکه امام خود راه است، تعیین راه برای او یعنی چه؟
و مگر نه اینکه امام عزم خود را برای رفتن بیان کرده، پس پیشنهاد چیست؟
نه، برای همین عباس میشوی. "نافذ البصیره" ای که امام صادق مداح تو باشد،
نباید در مقابل امام نظر بدهی، حکم آنچه حسین فرماید.
حسین هم تای قرآن است،قول وفعل وحرکاتش مطابق قرآن است وتو آشنای دیرینه هردو
حکم حسین در حرکت از مکه محقق شده است،
حسین در ساحت آیه ی "وَ شاوِرهُم فِی الاَمرِ ..." نیست،
حسین امروز به فراز بعدی آیه رسیده:"... فَاِذا عَزَمتَ فَتَوَکّل عَلی اللهِ" (آل عمران/159)
حسین از"و شاورهم ..." گذشته و وارد منزل"...فاذا عزمت" شده است
و عده ای هنوز همراه نشده اند، هنوز دم از مشورت می زنند و خیرخواهی،
حال آن که امروز، روز "عزم" است، عزم کربلایی شدن.
حسین راهش را انتخاب کرده است و فقط سراغ از همراه می گیرد:
فَاِنّی راحِلٌ مُصبِحاً ان شاءاللهُ (مثیرالاحزان/ص41)
همراه شو که راهش بی همراه نماند،
مطیع باش ........ این است بصیرت نافذ تو
حسین وارد حریم عزم الهی شده است،
مگرخودش نفرمود راه ومسیرش راکه خدا نشان داده:
یاحُسَینُ اخرُج فَاِنَّ اللهَ قَدشاءَ اَن یَراکَ قَتیلا(اللهوف علی قتلی الطفوف/ترجمه فهری،ص65)
هرچه حسین بگوید ......
بگذار همه ایده ها و تکلیف هایی که به امام داده میشود
و چه عجیب! امام باشد و مامومان برایش تکلیف تعیین کنند!
سکوت تو برای ما در این هیاهوی نظرات سرشار از ایده است.
ما در سکوت تو مقابل امامت فضیلت های ابوفضایلی ات را دیدیم.
هنوز سخن نگفته در فضل خود معجزه کرده ای، عباس!
الله اکبر! از فردای رجز خواندن و کرامت های سخنوریت!
ای فرزند خطبه های بلیغ نهج البلاغه! .... یابن امیرالمومنین.
.
.
ادامه دارد ................