عـ ـ ـ طـ ـ ـ ش

بـر مـشـامـم نـرسـد بـوی حــــــــرم مــیـمــیـرم ...

عـ ـ ـ طـ ـ ـ ش

بـر مـشـامـم نـرسـد بـوی حــــــــرم مــیـمــیـرم ...

درباره بلاگ
عـ ـ ـ طـ ـ ـ ش
پیوندها
۱۰ آبان ۹۳ ، ۱۵:۱۱

لیلة القدر ...

هر انسانی را لیلة القدری هست که در آن ناگزیر از انتخاب می شود
و حُر را نیز شب قدری این چنین پیش آمد ...
عمربن سعد را نیز ...
من و تو را هم پیش خواهد آمد
اگر باب "یا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم" هنوز گشوده است
چرا آن باب دیگر باز نباشد؟ که:
"لَعَن اللهُ اُمَّةً سَمِعَت بِذلک فَرَضیَت بِه"

"بر گرفته از کتاب فتح خون"
عـــطـش ...



شکرخدا که مادر من اهل روضه بود


با لقمه ی حلال پـدر قــد کشیده ام ...

عـــطـش ...
۰۴ آبان ۹۳ ، ۱۴:۵۸

تو را نیز عاشورایی است ...

قافله ی عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند:

"کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ اَرضٍ کربلا ..."

این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند

و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می سازد.

....... و تو 

ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون

در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه ی بشریت، پای به سیاره ی زمین نهاده ای،

نومید مشو، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه ی خون توست

و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک ازپای اراده ات بگشایی و از خود و دل بستگی هایش

هجرت کنی و به کهف حصین لازمان و لامکانِ ولایت ملحق شوی

و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله ی سال شصت و یکم هجری برسانی

و در رکاب امام  عشق به شهادت رسی ...


"برگرفته از کتاب فتح خون"

عـــطـش ...
۰۳ آبان ۹۳ ، ۱۴:۱۹

دنیای ما بدون محرم نمی شود ...



یکــــ سال را به خاطـر یک مـاه زنده ایـم

 

دنیای ما بدون مـحـــرم نمی شود ...

عـــطـش ...
مقام حبیب در خدمت حسین:
مرحوم نوری از شیخ جعفر شوشتری نقل نموده که فرمود:
چون از تحصیل علوم دینی در نجف اشرف فارغ شدم و اوایل منبر رفتنم بود،
در فن خود مهارت نداشتم، لذا از روی کتاب «تفسیر صافی» و « روضه الشهداء»
می خواندم، ولیکن نمی توانستم مطالب را آن طوری که می خواستم بیان کنم.
یک سال گذشت و ماه محرم نزدیک شد. شبی حوصله ام تنگ شد و گفتم:
تا کی از رو بخوانم و چاره ای پیدا نکنم. تا اینکه حال شکستگی درخود احساس کردم.
با این حال به خواب رفتم. ناگاه خود را در زمین کربلا دیدم، همانند روز عاشورا.
مشاهده کردم از یک طرف خیمه های حسینی و از طرف دیگر دشمن.
من داخل خیمه ی امام حسین علیه السلام شدم، بر آن حضرت سلام کردم.
آن جناب مرا نزدیک خود نشانید و به من لطف نمود.
آن گاه به حبیب بن مظاهر فرمود:ای حبیب،شیخ جعفر اکنون مهمان است وما آب نداریم
ولیکن آرد و روغن نزد ما می باشد، برخیز و طعام آماده نما و برای مهمان حاضرکن!
حبیب تهیه نمود و آن را با یک قاشق نزد من گذاشت و من چند قاشق از آن خوردم،
ازخواب بیدار شدم. ازبرکت آن طعام به پاره ای ازاخبار ومصائب ولطایف وکنایه ها آگاه شدم
که کسی بر من پیشی نگرفت و هر روز بیشتر می شد تا به مطلوب خود رسیدم. 
.
شاید ما حبیب خوبی برای او نبودیم.
حتی اگر کمترین های این واقعه ی بزرگ را درک کرده بودیم، ماهم تصدیق می کردیم:
"اگر حسین یکی ازما بود، علم و بیرق اورا ویادبودش را درهر نقطه از زمین برپا می کردیم 
و تمام مردمان را به مسیحیت دعوت می کردیم." (پژوهش گر مسیحی، آنتونیو بارا)
حسینِ حداقلی می تواند یک کشور را نجات دهد چنان که گاندی از او الگو گرفت:
"پیش رفت اسلام، متکی به شمشیر نبوده بلکه با فداکاری والای حسین به دست آمد.
من از حسین یاد گرفتم چطور پیروز شوم در حالی که مظلوم و ستم دیده هستم."
.
کسی که با حبیبیان عالم نشسته است در عالم دوستی، خود را بیمه کرده است،
بیمه ی حـبـیـبـــــ
"دیگران" به یُمن "حبیبِ دیگران" هیچ گاه عذاب این آیه را احساس نخواهند کرد:
یا وَیلَتَی لَیتَنِی لَم اَتَّخِذ فُلاناً خَلیلاً (سوره الفرقان/ آیه 28)
ای وای بر من، کاش فلان(شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم!
.
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
           ای خواجه درد نیست والّا طبیب هست  
                                          والّا حـبـیـبــــــــ هست ...
.
رفاقت ها کـــاش رنگ کربلا داشته باشد
کـــاش همه حبیب باشند، رفـیــق !!!
.
امام خامنه ای:
هیچ کس با شهدای کربلا، قابل مقایسه نیست.
نه امروز، نه دیروز، نه از اول اسلام و نه تا انت زمانی که خدای متعال 
بداند و بخواهد. آن شهدا ممتازند؛ 
و نظیری دیگر برای علی اکبر و حبیب بن مظاهر نمی شود پیدا کرد.
.
.
.
"برگرفته از کتاب رفاقت به سبک حبیب" 
عـــطـش ...
۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۳:۵۵

قافله در راه است ...

یاران شتاب کنید، قافله در راه است.
می گویند که گناه کاران را نمی پذیرند؟!
آری، گناه کاران را در این قافله راهی نیست ...
اما پشیمانان را می پذیرند.
آدم علیه السلام نیز در این قافله ملازم رکاب حسین است،
که او سر سلسله ی خیل پشیمانان است،
و اگرنبود باب توبه ای که خداوند باخون حسین میان زمین وآسمان گشوده است،
آدم نیز رها شده و سرگردان، در این برهوت گم گشتگی وا می ماند. 

"برگرفته از کتاب فتح خون"
عـــطـش ...


دارد محرم و صفرت می رسد حسین


دلخوش به این دو ماهم و


دلتنگـــــ روضه ها ...

عـــطـش ...
۲۵ مهر ۹۳ ، ۱۵:۵۰

رفاقت به سبک حبیب «13»

حبیب دیگران ...
حبیب هنوز درس رفاقت می دهد، کلاس همیشگی او دایر است.
حبیب تمام نشدنی است؛ تا حسین، حسین است، حبیب هم حبیب است.
این را باید از زوار حبیب پرسید که ملتمسانه به او می گویند:
"یا حبیب! سجِّل سجِّل زوارک!" حبیب! اسم زوارت را بنویس!
حبیب هنوز در عالم رفاقت سنگ تمام می گذارد
برای کسانی که او را رفیق خود می دانند.
کافی است دست رفاقت به او بدهی، آن وقت حبیب هم تو را به حبیبش،
حسین علیه السلام خواهد رساند.
.
تنها حسین است که دوستی اش فزاینده است.
فزاینده از جنس خیر کثیر، از جنس کوثر.
او فرزند کوثر است.
رقیب را بد نمی داند ...
هر عشقی، هر دوستی و هر محبتی غیور است، تاب رفیق ندارد
جز عشق حسین! 
که دائم به دنبال دوستان بیشتر برای جمع دوستانش می گردد.
مثل حبیب!
حبیب به دنبال حبیب دیگر می رود تا بشود حبیبِ حبیب!
و حبیب، خودش به حبیبی وصل است که جان دو عالم به فدایش.
حبیب واصل آستان حبیب کربلا _ حسین علیه السلام _ است
و هرکه را حبیبش، حبیب شود، می رساند، وصل می کند به حسین
شاید برای همین قبر کوچک و قشنگش سرِ راه زوار حسین است، 
سرِ کوچه ی عشق.
.
.
.
ادامه دارد ........
"برگرفته از کتاب رفاقت به سبک حبیب"

عـــطـش ...
۲۰ مهر ۹۳ ، ۱۷:۴۷

غـــدیـــــــــــر ...


چه کوتاه است فاصله ی میان بالا رفتن دست علی و بالا رفتن سر حسین!

... فاصله ای از ظهر غدیر تا ظهر عاشورا ... 


"غدیر کربلای عوام بود و کربلا غدیر خواص؛ در غدیر با آن که بیعت گرفته شد، جفاشد

ولی در کربلا با آن که بیعت برداشته شد، وفا شد." (امام خامنه ای)


هشیار باشیم که در کدام قافله ایم؟ خواص یا عوام؟!!!

عـــطـش ...
۱۸ مهر ۹۳ ، ۲۳:۲۲

رفاقت به سبک حبیب «12»

سوره فصلت
محبت و ولایت، جان همه ی دوستی هاست و برآن عهد آغازین بودن و 
استمرار محبت و دوستی لازمه ی آن است و شرط بقا و برتر از بقا،
شرط وفای برعهد نخست است؛ خاصه آن جا که این داستان به آل الله برسد.
رساندن "قالوا ربُّنا اللهُ" به فراز "ثُمَّ استَقاموا" کاری کربلایی است
و الا در غدیر بودند آن ها که تنها "یاعلی گفتند و عشق آغاز شد" 
ولی این عشق، آن ها را به کربلا نرساند:
اِنَّ الّذینَ قالُوا رَبُّنا الله ثمَّ استَقَامُوا تَتَنَزّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَةُ اَلّا تَخافوا وَلاتَحزَنوا
وَاَبشِروا بِالجَنّةِ اَلّتی کُنتُم توعَدونَ (آیه 30)
به یقین کسانی که گفتند:«پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت 
کردند، فرشتگان برآنان نازل می شوند که:«نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد
برشما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!»
زلال غدیر را به کربلا رساندن دستاورد عمر هشتادساله ی حبیب است
و نماد استقامت براین قول حق.
.
سوره احقاف
راز عاشورایی شدن و درس بزرگ دوستی در این وادی شگفت، 
اتصال ابتدای آیه به امتداد آن است:
"...قالوا ربنا الله" را بلافاصله با "ثمّ استقاموا" خواندن و عمل کردن!
از اول رفاقت با علی و آلش بودن و تا آخر هم ماندن.
مانندحبیب هشتادسال بااین خانواده بودن واستمرار دوستی خویش را نشان دادن.
حبیب مصداق "قالوا ربنا الله" در غدیر بود، به پای حرفی خدایی
و رساندن آن به "ثمّ استقاموا" در کربلا.
اِنَّ الّذینَ قالوا رَبُّنا الله ثُمَّ استَقامُوا فَلا خَوفٌ عَلَیهِم وَلاهُم یَحزَنونَ (آیه 13)
کسانی که گفتند:«پروردگار ما الله است»، سپس استقامت کردند،
نه ترسی برای آنان است و نه اندوهگین می شوند.
آیات را کامل و مجموعه وار دیدن ...
صدر و ذیل آیات را باهم خواندن و نیز باهم عمل نمودن ...
"قالوا ربّنا الله" را با "ثمّ استقاموا" دیدن،
آن چه عده ی زیادی آن زمان این گونه ندیدند و از نسل شان امروز هم زیاد است!
"لِیَتَفَقّهوا فِی الدّینِ" را با "وَلِینذِرُوا قَومَهُم اِذا رَجَعوا اِلَیهِم" درک کردن،
آیات را منظومه وار دیدن،
همه و همه فضل حبیب است و دین شناسی او.
برای همین در مطلع نامه ی محبوب به حبیب، این صفت را به او هدیه دادند:
«من الحسین بن علی بن ابی طالب الی الرجل الفقیه حبیب بن مظاهر ...»
همین فهم کامل او از قرآن، او را لایق وصف "فقیه" از جانب امام کرده است.
و آن ها که این چنین حبیب وار زندگی می کنند، 
در صحرای عطشِ کربلا جرعه نوش می شوند.
جرعه نوش معرفت حسین و نهایتا جرعه نوش جدّ او،
آن چنان که فرزندش علی اکبر علیه السلام را به آن مژده داد:
یا بُنَیَّ قاتِل قَلیلاً فَما أسرَعَ ما تَلقَی جَدَّکَ مُحَمّداً صلی الله علیه وآله فَیَسقِیَکَ
بِکَأسِهِ الأوفَی شَربَةً لا تَظمَأُ بَعدَها أَبَدا (اللهوف علی قتلی الطفوف / ص 113)
... چقدر نزدیک است که با جدّت محمّد صلی الله علیه وآله دیدار کنی،
او با کاسه ای پرازآب، تورا سیراب خواهدکرد که پس ازآن هرگز تشنگی وجود ندارد. 
.
وَ أن لَو استَقاموا عَلی الطّریقَةِ لَأَسقَیناهُم مَاءً غَدَقاً (سوره الجن / آیه 16)
و اینکه اگر آن ها [=جن و انس] در راه (ایمان) استقامت ورزند، 
با آب فراوان سیرابشان می کنیم!
.
.
.
ادامه دارد ..........
"برگرفته از کتاب رفاقت به سبک حبیب"
عـــطـش ...
۱۷ مهر ۹۳ ، ۱۴:۵۶

السلام علیک یا علی النقی ...

 

مَنْ کان عَلی بیِّنة من ربه هانت

علیه مصائبُ الدنیا و لو قَرض و نَشر ...

 

"هر که برطریق خدا پرستی محکم و استوار

باشد، مصائب دنیا بر وی سبک آید؛ 

اگر چه (بدنش) تکه تکه گردد."

 

"امام هادی علیه السلام "

 

عـــطـش ...


سربسته گویمت که پریشان زیـنـبـــم
حرف از اسیر کوچه و بازار می زنند 

عـــطـش ...
۱۱ مهر ۹۳ ، ۲۲:۱۸

عــــــرفــه ...


در دعای عرفه بهترین مطالبات و خواسته‌ها برای انسان مطرح می‌شود؛

که اگر انسان اینها را از خدا بخواهد و بگیرد، می‌تواند برای او سرمایه باشد.

دعای عرفه پر از معارف است.

.

فردا، روز عرفه است؛ روز دعا و ذکر و تضرع و ابتهال و راز و نیاز است؛

بخصوص شما جوان‌ها قدر این روزهای بزرگ و این ساعات با ارزش را بدانید.

همین رابطه‌ی با خداست که سینه‌ها و دل‌ها را منشرح می‌کند؛

راه را برای انسان باز می‌کند؛ عزم و اخلاص به انسان می‌دهد؛

به کارها برکت می‌بخشد؛ توفیق الهی را بر سر انسان سایه‌گستر می‌کند

و نتیجه‌ی آن، پیشرفت در خط اصیل ارزش‌های اسلامی است. 

این روزها و این ساعات با ارزش را هرگز از دست ندهید.


"امـــام خامـنـه ای"

عـــطـش ...

امام محمدباقر علیه السلام :

هر چشمی روز قیامت گریان است ، جز سه چشم:
چشمی که در راه خدا شب را بیدار باشد،
چشمی که از ترس خدا گریان شود، 
و چشمی که از محرمات الهی و گناهان بسته شود.
"کافی/ ج 2/ ص 80"


عـــطـش ...
۰۶ مهر ۹۳ ، ۱۳:۳۱

رفاقت به سبک حبیب «11»

نامه امام حسین علیه السلام به حبیب بن مظاهر:
"من الحسین بن ابی طالب الی الرجل الفقیه حبیب بن مظاهر
اما بعد: یاحبیب، فانت تعلم قرابتنا من رسول الله صلی الله علیه و آله 
و انت اعرف بنا من غیرک، و انت ذوشیمه و غیره فلا تبخل علینا بنفسک،
یجازیک جدّی رسول الله صلی الله علیه و آله یوم القیامه"
"از حسین بن علی به مرد فقیه، حبیب بن مظاهر. ای حبیب!
قرابت ما را با پیامبر صلی الله علیه و آله میدانی و تو بهتر از دیگران ما را می شناسی
و شخص آزادمرد و غیرتمندی هستی. از جان خود بر ما مضایقه مکن،
رسول خدا صلی الله علیه و آله در قیامت پاداش آن را به تو خواهد داد."
.
این نامه را وقتی حضرت نوشتند که از شهادت "مسلم بن عقیل" آگاه شدند،
لذا دوازده پرچم را برافراشتند و هر پرچم را به دست یک نفر از اصحاب دادند
تا یک پرچم باقی ماند. بعضی گفتند این را به ما بسپارید ...
حضرت علیه السلام فرمودند: خداوند به شما جزای خیر بدهد،
صاحب این پرچم خواهد آمد. آن گاه این نامه را برای "حبیب" نوشتند ...
.
چون در این نامه کلمه "فقیه" آمده، لازم است معنای "فقیه" توضیح داده شود.
قرآن کریم می فرماید: فَلولَا نَفَر مِن کُلِّ فِرقَةٍ مِنهُم طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهوا فِی الدّینِ 
وَ لِینذِروا قومَهُم اِذا رَجَعوا اِلَیهِم لَعَلّهُم یَحذَرون (توبه / 122)
آیه ی شریفه دربین آیات جهاد آمده است؛ یعنی مساله تفقه و تعلم احکام دینی،
آن قدر مهم است که همه نباید رهسپار میدان جنگ شوند؛
بلکه جمعی هم باید عازم میدان های فرهنگی شوند
و مرزبان دین و اعتقادات مردم باشند.
.
اما ادامه و امتداد این آیه در زندگی حبیب فصلی ممتاز است.
گذر از فراز اول آیه به فراز بعد، شاهکار حبیب است در تابلوی کربلا:
از "لِیتَفَقَّهوا فِی الدّینِ" تا "وَلِینذِروا قَومَهُم اِذا رَجَعوا اِلَیهِم"
از "تفقه" در حسین علیه السلام تا رجعت به قوم و قبیله برای جمع کردن
عاشق و حبیب برای محبوب عالم «حسین» 
از آمدن به کربلا به هوای تفقه در دین _که جز حسین نیست_ تا تبلیغ عشق حسین.
بنوش و بنوشان! چون حبیب.
.
.
.
ادامه دارد .........
"برگرفته از کتاب رفاقت به سبک حبیب"
    
عـــطـش ...